محمد علی رامین دبیر کمیته حقیقت یاب بین المللی بازخوانی حوادث جنگ دوم اروپا در یادداشتی اختصاصی به پایگاه اطلاع رسانی “خانه خشتی”، اظهار داشت: فاجعه دردناکی که در روز عید قربان ۱۴۳۶ هجری در مکان مقدس منا برای حجاج امت اسلامی حادث شد وحشتناک است، در جایی که به امر پروردگار، حجاج عازم رمی جمرات برای مبارزه با نماد طاغوت و شیاطین بودند، شیاطین دنیا فاجعه ای دردناک را به وجود آوردند که به این زودی ها از ذهن انسانهای آزاده نخواهد رفت.
برای فهم حادثۀ تلخی که در بیت الله الحرام با سقوط جرثقیل بر روی عبادت کنندگان خانۀ خدا که به شهادت ۱۰۸ نفر و جراحت صدها بنده خدا منجر شد و برای درک فاجعه هولناکی که روز عید قربان اتفاق افتاد و یک روز بعد آتش سوزی مهیب در چادرهای حجاج در منا رخ داد، باید تحلیل همه جانبه داشته باشیم.
اگر این حوادث را حلقه های به هم پیوسته ی زنجیره ی توطئه های “دشمنان حج ابراهیمی” بدانیم، یک تحلیل خواهیم داشت و اگر این فجایع را “وقایع اتفاقیه” بدون ارتباط با هم و ناشی از سهل انگاری و بی کفایتی و سوء مدیریت آل سعود تلقی بکنیم، به یک نتیجۀ دیگری می رسیم؛ بنابراین برای تحلیل نهایی این حادثۀ تلخ، احتیاج به اطلاعات و تأمل بیشتری داریم، تا ابعاد بسیار پیچیده و گستردۀ این وقایع کمی روشن تر شوند.
نخستین گام ضروری این است که یک “کمیته حقیقت یاب” از علمای اسلام و نمایندگان کشور هایی که شهروندان آنها در این حوادث جان باخته یا آسیب دیده اند، تشکیل شود، تا با بررسی ابعاد و عوامل حوادث، از تکرار آنها جلوگیری شود. زیرا اینگونه حوادث دردناک، اصل امنیت حج را به مخاطره می اندازد.
لیکن فعلاً مناسب است، به “راهبرد انقلاب اسلامی” که اتحاد مسلمین و پیشرفت و تحقق عدالت در جهان اسلام است، نگاهی داشته باشیم تا برنامه های دشمنان اسلام و مسلمین را بهتر بفهمیم؛ امام خمینی (ره) از بهمن ماه سال ۱۳۴۸ با طرح “ولایت فقیه” برای ساماندهی “نظام جهانی امت- امامت” و طراحی جایگزینی برای نظام “ملت- دولت” هایی که انگلیسی ها بر جوامع و اقوام مختلف جهان تحمیل کرده اند، اقدام کردند.
بعد از پیروزی انقلاب هم راهبرد اساسی جمهوری اسلامی، ایجاد امت واحده و اتحاد جهانی مسلمانان بوده است. در مقابل این رویکرد، طی دهه های گذشته “راهبرد دشمنان اسلام و مسلمین، ایجاد شکاف و تفرقه، جنگ و خونریزی و تشدید نفاق و تخریب در جهان اسلام بوده است. مثلا” بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آمریکاییها و اسرائیلی ها و انگلیسی ها موفق شدند گروههایی از مسلمانان افغانستان را مورد حمایت خود قرار دهند و آنها را درگیر مسایل داخل کشورشان کردند که به بهانۀ این در گیری ها، کودتاهایی انجام گرفت و بالاخره شوروی به افغانستان حمله کرد و نتیجۀ این اشغال گری شوروی که حدود ده سال به طول انجامید، ایجاد زمینه نفوذ و حضور گروههای انگلیسی- آمریکایی – اسرائیلی- سعودی در افغانستان شد که ثمره آن، شکست دولت مجاهدین افغان پس از اخراج شوروی بود که باعث روی کار آمدن طالبان و بعد شکل گیری القاعده شد؛ و همین گروه های ساخته و پرداخته بیگانگان، بهانه ای شدند برای اشغال نظامی افغانستان توسط آمریکا و انگلیس… یا در مورد عراق، ابتدا همین انگلیس- آمریکا – اسرائیل – آل سعود با حمایت از صدام، او را وادار به تجاوز نظامی و تخریب ایران و کشتار بیرحمانه ایرانیان مؤمن و انقلابی کردند و سپس به بهانه اشغال کویت توسط صدام، به تخریب و اشغال عراق پرداختند.
پس می بینیم، استکبار صهیونیستی، به پرچمداری آمریکا، انگلیس، اسرائیل و با پول سعودی ها، از همان ابتدای انقلاب اسلامی این راهبرد را پی گیری کردند که با ایجاد تفرقه بین مسلمانان و تخریب سرزمین های اسلامی و نابودی آثار تمدن اسلامی، راهبرد انقلاب اسلامی را خنثی سازند.
یک مثال دیگر: در آستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی، صهیونیست های آمریکا و انگلیس موفق شدند انور سادات مصری و مناخیم بگین اسرائیلی را در کمپ دیوید کنار هم جمع کنند و به نوعی اسرائیل را در جهان اسلام رسمیت ببخشند، تا از عوارض پیروزی انقلاب اسلامی در جهان اسلام پیشاپیش جلوگیری کنند…
یعنی باید بدانیم که دشمنان ما همیشه”برنامه ریزی”می کنند و همیشه هدف گذاریهای دراز مدت دارند و هرگز نباید حوادث را موردی و مقطعی نگاه کنیم و از بهم پیوستگی آنها غافل شویم و یا در تشخیص دشمن اصلی و فرعی، اشتباه کنیم.
طی دو قرن اخیر که وهابیت تکفیری تروریست پرور به عنوان بازوی ایدئولوژیک خاندان تروریست و جنگ طلب آل سعود توسط انگلیسی ها برای فروپاشی حکومت عثمانی بر حجاز مسلط شدند، در این شصت هفتاد سال اخیر ، مطلقاً مجریان اوامر آمریکا و اسرائیل در جهان اسلام شده اند؛ یعنی در حقیقت الان شما از مفتی های وهابی و خاندان آل سعود چیزی جز اطاعت و تبعیت از اوامر انگلیس و آمریکا و اسرائیل نمی توانید انتظار داشته باشید.
در یک نگاه اجمالی به تاریخ معاصر، خواهید دید که این خاندان آل سعود و مفتی های وهابی مسلط بر عربستان، همه جا و همیشه اجرای اوامر و تبعیت از منویات آمریکا و اسرائیل و انگلیس را بر خود شان واجب می دانستند.
در طرح فعلی و راهبرد جدید استکبار صهیونیستی، متلاشی کردن چند باره جهان اسلام قرار دارد، یعنی باید بیش از شصت کشوری که توسط انگلیسی ها در جهان اسلام تفکیک و تقطیع شده اند، الان در مرحله جدید، اگر بتوانند، باز هم جهان اسلام را به کشورهای کوچکتر تقسیم کنند تا بتوانند، راحتتر مسلمانان را به جان هم بیندازند و آسانتر آنها را مدیریت کنند.
این جنگهایی که در سوریه و عراق برخی کشورهای آفریقایی به وسیله گروه های آدم کش “النصره” و “داعش” و “بوکوحرام”، اتفاق می افتد، برای همین قطعه قطعه کردن کشورهای اسلامی است. یا جنگی که در یمن مستقیماً به وسیله خود آل سعود اتفاق افتاده، برای تقسیم یمن است.
پس باور کنیم که آل سعود مجری انگلیس، آمریکا، اسرائیل برای چند پاره کردن و بی سرو سامان کردن جهان اسلام بوده و هست.
اما نکته مهم این است که آیا آل سعود می دانند که کشور فعلی حجاز یا عربستان در طرح جدید استکبار صهیونیسم، باید خودش به سه کشور جدای از هم تفکیک و تقسیم شود، یا نمی دانند!؟… آیا می فهمند که تشدید و بروز اختلافات درون قبیله ای آنها، برای تقسیم عربستان است یا خیر؟!… آیا می دانند که تشکیل و سازمان دهی گروه شرور داعش با همکاری خود آل سعود، برای جانشینی آنها در بخشی از حجاز است یا نمی فهمند!؟…
آیا راهبرد استکبار صهیونیستی را در تبدیل مکه و مدینه، به کانون اصلی جنگ و نزاع میان مسلمین، درک می کنند یا نه…!؟
واقعیت آن است که الان هم ادارۀ کل عربستان و بخصوص مکه و مدینه در اختیار عوامل دست پرورده انگلیس و آمریکا و اسرائیل است.
نابود کردن تمام آثار تمدن اسلامی در حجاز و تبدیل کردن مکه و مدینه به شهرهای توریستی و بنای ساختمان های هیولایی و عظیم الجثه در اطراف کعبه، مانند برج ساعت گرینویچ، عملاً عظمت بنای کعبه برای مخاطب آن از بین رفته است. و با این اقدامات صهیونیستی به دست قبیله آل سعود، در حقیقت زمینه اقدامات بعدی استکبار صهیونیستی برای نابودی کامل مکه و مدینه فراهم می شود که ضرورت آن، حاکمیت گروه های شرورتر از آل سعود بر مکه و مدینه است که باز باید به دست خود آل سعود توسعه یابند؛ مانند این گروه وحشی و آدم کش داعش!… اینها لژیونرهای بین المللی (اشرار کشورهای مختلف) هستند که به دست استکبار صهیونیستی در اردوگاههای شکنجه و در بازداشت گاههای مخوف اسرائیلی و آمریکایی در همه جای جهان تربیت شده اند؛ مانند اردوگاه های گوانتانامو، ابو غریب و جاهای دیگر مثل افغانستان یا در جزائر اقیانوس اطلس و آرام.
این اشرار بعد از آموزش و پرورش کافی در اردوگاه ها، از زندان رها شدند و با پول سعودی و امکانات لجستیک آمریکا، انگلیس، اسرائیل، به سرزمین های اصلی خودشان گسیل شدند تا از میان فقرا و بیچارگان، نیرو جمع کنند و به سرزمین های اسلامی هجوم آورده و به تخریب و کشتار بپردازند؛…
ممکن است، طرح امریکا، انگلیس، اسرائیل برای جایگزینی آل سعود در مکه و مدینه، همین گروهک داعش باشد، زیرا از این قبیله عیاش، نمی توانند انتظار بیشتری داشته باشند.
در همین راستا باید حمله نظامی آل سعود به یمن و نیز اتفاقات رذیلانه و جنایت بار در منا را دقیقاً بررسی کرد و از دشمنی مثلث شیطانی آمریکا و اسرائیل و انگلیس که همیشه برای نابودی اسلام و مسلمین به دست عوامل داخلی، برنامه ریزی دارند و راهبردهای بسیار پیچیده ای را دنبال میکنند، نباید غافل شد.
به نظر می رسد مثلث شیطانی و سعودی ها، با دو انگیزه کاملاً مختلف، این جنایات مشترک را علیه اسلام و امت اسلامی انجام می دهند:
سعودی ها به امید آن که همچنان مورد وثوق انگلیس آمریکا اسرائیل بمانند، برای جلب اطمینان آنها هر جنایتی که شیاطین بخواهند، انجام می دهند؛ و استکبار صهیونیسم که برای اقدامات بعدی خود علیه جهان اسلام نیازمند به اشرار با انگیزه تر و آماده تری از آل سعود است، قصد دارد که به دست خود آل سعود، هم مقدمات برنامه های بعد از آنها را زمینه سازی کند و هم نفرت مسلمانها از آل سعود را به دلیل حمایت از داعش و بوکو حرام والنصر هو القاعده و کشتار مردم یمن و جنایات منا افزایش و گسترش دهد… این شگرد هم حذف آل سعود را آسان تر می کند و هم آمریکا را منجی مسلمانان از شر خاندان خبیث سعودی نشان خواهد داد…!
در چنین وضعیتی چه باید کرد؟ از یک طرف هیچ مسلمانی نمی تواند از جنایات خاندان پلید و هرزه آل سعود بگذرد؛ اما از سوی دیگر کدام مسلمان بیدار حاضر به پذیرش داعش به جای آل سعود است !؟
راهکار ما چیست و چه باید باشد؟
پیام امسال امام خامنه ای به حجاج بر دو نکته مهم تمرکز دارد: “سیاست های شرارت آمیز آمریکا و جنایت های رژیم صهیونیستی، مسأله اول همه مسلمانان است” و در عین حال “عمل به مسئولیت سنگین تأمین امنیت ضیوف الرحمن، خواسته قطعی ماست” و در پیام دوم ایشان که بعد از فاجعه منا صادر شد، فرمودند: “دولت سعودی موظف است، مسئولیت سنگین خود را در این حادثه تلخ بپذیرد و به لوازم و قاعده حق وانصاف عمل کند. مدیریت غلط و اقدامات ناشایسته که عامل این فاجعه بوده، نباید از نظر دور بماند”؛ یعنی امام خامنه ای با توجه به خطرات هولناک وبزرگتر دشمنان اصلی امت و نیز برای جلوگیری از سوءاستفاده آنها از این فاجعه، برای مدیریت کلان صحنه جهان اسلام، کمترین تنبیه را برای آل سعود قائل شدند و این از الزامات نگاه راهبردی یک “امام بصیر” به سرنوشت کلی امت اسلامی؛ زیرا او همیشه حوادث بعدی را مدنظر دارند.
یعنی ما نباید اجازه دهیم که نجات از شر آل سعود، منجر به سلطه داعش و بدتر از داعش بر جان و مال و سرزمین مسلمانان بشود و دشمنان حقیقی اسلام و مسلمین خودشان را به عنوان منجی مسلمین از شر سعودیها معرفی کنند و باز مسلمانها فریب بخورند و به دامن آمریکا و اسرائیل و انگلیس پناهنده شوند.
بنابراین تحلیل ما در قضایای پیچیدۀ بین المللی و منطقه ای که دشمنان اصلی اسلام یعنی آمریکا، انگلیس، اسرائیل قرار دارند، نباید حوادث محور و تک ساحتی باشد.
در این روزهایی که همۀ ما داغداریم، نباید این عناصر ضعیف النفس و وابسته به دشمن را به جای خود دشمن اصلی، اشتباه بگیریم.
این جا و همه جا باید مسائل را اصلی- فرعی بکنیم.
یادداشت/ محمد علی رامین دبیر کمیته حقیقت یاب بین الملی بازخوانی حوادث جنگ دوم اروپا