آقای تاجزاده! بنگر که چه بر باد میدهی…
آقای تاجزاده؛ سلام در همین «خفقان و استبدادی» که میفرمایید، شما از داخل زندان به رهبر نظام نامه مینویسید و بازخواست میکنید. کاری که میتوانید بدون هیاهو و بهرهبرداری سیاسی انجام دهید. کاری که میتوانستید سه سال قبل بکنید. سه سال پیش شما در انتخاباتی که برای همه نوید دورانی جدید را میداد و با […]
در همین «خفقان و استبدادی» که میفرمایید، شما از داخل زندان به رهبر نظام نامه مینویسید و بازخواست میکنید. کاری که میتوانید بدون هیاهو و بهرهبرداری سیاسی انجام دهید. کاری که میتوانستید سه سال قبل بکنید.
سه سال پیش شما در انتخاباتی که برای همه نوید دورانی جدید را میداد و با شور وحالی که برانگیخته بود همهی سلایق و علایق را به صحنه کشانده بود، کاری کردید که از آن برای هر ایرانی تنها یک خاطرهی دردناک به جا مانده است. چرا انصافی که بقیه را به آن دعوت میکنید برای شما الزامآور نیست. اگر به دنبال اصلاح و تعادل هستید چرا سهم خود از وقایع را به عهده نمیگیرید، مگر این فقره جزء اخلاق قدرت نیست؟
آقای تاجزاده!
شما از اخلاق قدرت جمهوری اسلامی میگویی اما مگر پذیرش شکست از حریف در یک رقابت علنی، اخلاق قدرت نیست؟ آیا سپردن فضا به دست رقیبی که پایبند اصول اولیهی رقابت نیست برای تحریک و تهیج به خاطر یک امر موهوم، رعایت اخلاق قدرت است؟ چگونه است در زمان مسئولیت خود شما در وزارت کشور، بسیاری از درخواستهای تجمعات مسالمتآمیز –کارگران، معلمان و پرستاران- به بهانهی توهین به و فضاسازی علیه دولت رد میشد اما جلوگیری از تظاهرات بدون سازمان و هدف برای حفظ نظم و امنیت عمومی را به استبداد تعبیر میکنید.
آقای تاجزاده!
مسأله را درست طرح نمیکنید و نتیجهی دلخواه میگیرید. کاری که همه کمابیش شاید بهتر از شما بلد هستند. میگویید «ارتباط معترضان با سرویسهای امنیتی… براندازی و رابطه با بیگانه» اما نیک آگاهید هیچکس مردم و معترضان را با چنین اتهامی خطاب نکرد. این اتهام متوجه برخی سران و موجسواران این اعتراضات بود که شما هم یکی از آنها بودید. ارتباط با این براندازان نیز با واسطه بوده اما شما با آگاهی از این واسطهها به آن تن دادید.
آقای تاجزاده!
شما هم مانند برخی از تندگویان دو طرف، حرفهای خودتان را واقعاً قبول ندارید. مگر شما مسئول وزارت کشور نبودهاید، مگر بارها نگفتهاید امکان تقلب سیستماتیک در انتخابات و جابجایی رأی در ایران امکانپذیر نیست. اگر امکان تقلب نیست، پس چگونه انتخابات ۸۸ را شبههناک دانستید و بلوایی سامانبرافکن به راه انداختید. چگونه میتوان ادعای شما را که قصد براندازی نداشتید پذیرفت در حالی که شما متخصص علم سیاست هستید و با کتاب موج سوم دموکراسی هانتینگنون آشنایی دارید. این کتاب تماماً تجویز چگونگی برخورد با نظام مستقر و ایجاد آشوب و بلواست؛ کتابی که مرجع مغز متفکر شما- یعنی آقای تاجیک در تهیهی جزوهی راهبردی مبارزه از رهگذر برانگیختن شورشهای تودهای است. آیا شما واقعاً به دنبال اصلاحات هستید یا اصلاحات را قربانی منافع خود میکنید؟
آقای تاجزاده!
همهی مدعیات شما تنها بازی قدرت است اگر نه شما دلسوز اصلاحات نیستید چنانکه ضربهای که شما به اصلاحات و اندیشهی اصلاحطلبی زدید آنرا کلاً از دستور جلسهی نظام و مردم خارج کرد. مگر اصلاحات تنها از رهگذر قدرتگرفتن امکانپذیر است. خوشبختانه برخی ها، اثر ژست مردمگرایی را خنثی کرد و شما دیگر نمیتوانید از آن استفاده کنید. شما در دورهی ۸ سالهی اصلاحات چه گامی برای توسعهی –حتی طبق مدعا سیاسی- ایران برداشتید که اثر آن ماندگار باشد و شما بتوانی آنرا به عنوان دستاورد ۸ سالهی یک تفکر معرفی کنی؟
آقای تاجزاده!
البته که اصلاحات نیاز امروز و ضرورت همیشهی ایران است. اما شما اصلاحطلبی را به نوعی ایدئولوژی سیاسی بدل کرداید که در پس آن بتوانید منافع خود را تضمین کنید. حال که از اسب افتادهاید دست و پا میزنید که از اصل نیفتید. میخواهید با این نامهها در مقابل فراموششدن مقاومت کنید و گاهگاهی در رسانهها نامی از شما آورده شود تا سرمایهای که بیباکانه بر باد دادی به شما بازگردد.
آقای تاجزاده!
شما سرمایهی اجتماعی جامعه را از بین بردی و هر فرصتی برای حرکت اصلاحی را نابود کردی. شما ظرفیت اصلاحات را به سمت ساختارشکنی کشاندی و از اصلاحات هم سلب اعتماد نمودی.