پوشش بانوان؛ نشان از غنای هویت ایرانی- اسلامی
به گزارش “خانه خشتی” به نقل از طنین یاس : متاسفانه در جامعه اسلامی ما بدحجابی و بدپوششی رواج زیادی پیداکرده است که این موضوع با هویت اسلامی و ایرانی جامعه ما در تضاد متقابل است. این پدیده در جامعه دارای علت های مختلفی است که در این بین نقش رسانه ها نقشی اجتناب ناپذیر و […]
به گزارش “خانه خشتی” به نقل از طنین یاس : متاسفانه در جامعه اسلامی ما بدحجابی و بدپوششی رواج زیادی پیداکرده است که این موضوع با هویت اسلامی و ایرانی جامعه ما در تضاد متقابل است. این پدیده در جامعه دارای علت های مختلفی است که در این بین نقش رسانه ها نقشی اجتناب ناپذیر و با اهمیت است. در بین رسانه ها نقش شبکه های ماهواره ای از همه پررنگ تر است.
شبکه های ماهواره ای که در حال حاضر مخاطبان مختلفی را با سلایق و تفکرات گوناگون به خود اختصاص داده با پخش برنامه های متنوع اما هدفمند و ترویج بدحجابی و بعضا بی حجابی و اباحه گری مستقیما فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی را نشانه رفته اند و هدفی جز قالب تهی کردن از هویت زن مسلمان ایرانی ندارند. آنها به این موضوع واقفند که نقش زن در خانواده ایرانی بسیار مهم جلوه می کند و هدف قرار دادن اندیشه و باور زنان مساوی است با سست کردن و اضمحلال اساس خانواده ودرنهایت فروپاشی جامعه ایرانی واسلامی که نقطه نهائی جنگ نرم دشمن است.
گواه این موضوع صدها شبکه تلویزیونی فارسی زبان است که بعید به نظر می رسد با صرف هزینه های گزاف هدفشان فقط سرگرم کردن مخاطب باشد این شبکه ها در بین برنامه های به ظاهر سرگرم کننده با دادن خوراک مسموم به افکار معصوم زنان به هدفشان می رسند به طوری که مخاطب ناخواسته تحت تاثیر آن قرار می گیرد. یکی از کارکردهای این شبکه ها القای عدم ضرورت پوشش برای زن می باشد و به او غیرمستقیم اینگونه القا می کند که پوشش مانع پیشرفت زن و مانند زندان برای اوست و برای اینکه او را تحت تاثیر قرار دهند و باورش را اقناع کنند از طریق شعله ورساختن حس ملی گرایانه و آریا مسلکی ذهن او را درگیر این موضوع می کنند که در ایران باستان حجاب و پوشش برای زن ضرورت نداشته و مربوط به ورود اسلام به ایران، بعد از تشکیل دولت شیعی صفویه است و اکنون چرا باید به رعایت آن تن بدهیم ؟
یعنی با القای این شبهه می خواهد به او بفهماند داشتن پوشش برای زن با فرهنگ ایرانی در تضاد است و این پوشش یک موضوع نشات گرفته از اسلام عربی است! یکی از علت های مهم بدپوششی در جامعه می تواند نشات گرفته از این طرز فکر و باور خود پنداشته از مقوله حجاب و پوشش در ایران باشد باوری که چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال پیشرفت و جایگیری در ذهن مردم است و این مهم می طلبد که نهادها و دستگاه های ذی صلاح مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی به دنبال راه حلی برای برون رفت از این چالش فرهنگی باشند که اگر دیر به داد آن برسیم از این فرهنگ در اینده ای نه چندان دور چیزی باقی نخواهد ماند.
در این یادداشت ما برآنیم که به بررسی حجاب و پوشش در ایران با استناد به منابع معتبر تاریخ ایران باستان و آئین زرتشت نسبت به این موضوع بسیار مهم اما دیده نشده یا کمتر دیده شده بپردازیم تا با بررسی متون معتبر تاریخ ایران قبل از اسلام و آئین زرتشت؛ افکار عموم مردم را متوجه این موضوع نمائیم که حجاب نه تنها از زمان صفویه بلکه قبل از ورود اسلام به سرزمین مهد تمدن و فرهنگ غنی ایران وجودداشته و پس از ورود ائین و فرهنگ و تمدن انسان ساز اسلام به این مرز و بوم و همگام و همراه شدن این دو تمدن و فرهنگ غنی-فرهنگ اسلامی ، ایرانی- با یکدیگر که مانند دو بال در پرواز مکمل یکدیگرند به اوج شکوفائی و کمال در همه زمینه ها خاصه حجاب و پوشش بانوان رسید.
پوشش بانوان در ایران باستان چگونه بوده است؟
تاریخ پوشاک به طور کلی بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است و برای آگاهی از پوشش در ایران، باید فرهنگ مردم ایران را هم بررسی کرد.
روند تاریخ تمدن و فرهنگ انسانی از زمانی آغاز شد که انسانها زندگی فردی و غارنشینی را رها کرده و هستههای ابتدایی نخستین جامعه بشری را پدید آوردند. از این رو در هر جامعهای بنا به شرایط زیر نوع پوشاک و پوشش زنان و مردان متفاوت شد:
آب و هوا و شرایط اقلیمی، پدیده شهرنشینی، کار و پیشه، کشف منابعی چون مس و فلزات، پیدایش ادیان و مذاهب (جهان بینی)، وقوع جنگها
پوشش زنان در ایران باستان بنا به شرایطی که ذکر شد همیشه سبک و اسلوب خاصی داشته است. بررسیها نشان میدهد که پوشش تمام بدن در دورههای مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بوده است و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی بردهاند. پوششی با تزئین و آراستگی کامل وجودد اشته است.برخی معتقد هستند که این پوشش کامل و آراسته به نوعی ریشه به وجود آمدن حجاب در دنیا است.
ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته است که میتوان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.
دایره المعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره میکند. در تفسیر اثنی عشری چنین آمدهاست: «تاریخ نشان می دهد که حجاب در فرس(فارس) قدیم وجود داشتهاست.»
دین زرتشتی: زرتشت در حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح، در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کردهاست.
بر پایهٔ آنچه موبد «رستم شهرزادی» گفتهاست، پوشش زن باید به گونهای باشد که حتی یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمدهاست: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را میپوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز میکنیم».
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیتهای میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین میخوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده میکنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد. چنان که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
در باور سنتی و گزارش اوستا، هالهٔ از روشنایی به نام خُوَرِنَه (فر) پیرامون تن ِ انسان را فرا گرفتهاست این هاله نور در انسانهایی که نیکوکار باشند و به خداوند نزدیکتر شوند با شعاع بیشتری همراهاست چون این هاله نور، پیرامون سر انسان بیشتر است عقیده بر این است که به هنگام نیایش و برای ایجاد تمرکز حواس به هنگام راز و نیاز با خداوند بایستی سرها پوشیده باشند از سوی دیگر پوشیدن سر به هنگام نیایش هماهنگی در چهرهها ایجاد میکند و چهره انسان روحانی تر خواهد بود.
پوشش زنان در اقوام مختلف تاریخ کهن ایران
مادها
برپایه پذیرفته شدهترین نظریهٔ کنونی، آریاییانی که به فلات ایران آمدند، به سه دستهٔ اصلی تقسیم شدند: مادها، پارسهاو پارتها. مادها نخستین دودمان ایرانی را در ایران تشکیل دادند. دولت ماد را می توان پیشاهنگ دولت آریایی و دولت بزرگ هخامنشی دانست چه «هووخشتر» دولتهای نیرومند آن زمان یعنی آشور و بابل را ضعیف ساخت و بر ارمنستان و آسیای صغیر تا رود هالیس دست یافت. عیلام، پارس، هیرکانی، طبرستان از دولت ماد اطاعت میکردند. این دولت اصول کشورداری قبایل متحد و فنون نوین جنگ را بوجود آورد. چنانکه کوروش پس از فتح ماد همدان را که پایتخت دولت ماد بود، مرکز پادشاهی خود قرار داد و پارسیان از آداب و رسوم و حتی طرز پوشاک مادها بهره مند شدند.
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» دربارهٔ پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجستهٔ برجا مانده میگوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه دربارهٔ آن نقوش چنین مینویسد:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذاردهاند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»
هخامنشیان
به نظر میرسد که پوشش زنان در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. پیرامون پوشاک زنان در این دوره چنین نوشته شدهاست: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی بر میخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاهاست. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که ازپهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل برروی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»
ویل دورانت دربارهٔ زنان در دوران هخامنشیان میگوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که در ایران باستان برجای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.»
همچنین توسط یک هیئت روس در دره پازیریک قطعه فرشی کشف شدهاست که مراسم مذهبی را ترسیم میکنند که توسط چهار زن جشن گرفته شدهاست. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند. رنگ پوست شخصیتها سفید، چشم هایشان قهوهای و موهایشان آبی است. در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجهاست، فرضیهای که توسط هرودوت پیش از این تایید شدهاست.
اشکانیان
پس از هخامنشیان و تاخت و تاز اسکندر مقدونی به ایران، هنگامی که وضعیت سلوکیان آشفته بود، اشکانیان ایرانی که از پارتها بودند، به حکومت رسیدند. در این دوران که نفوذ ادیان بودایی و مسیحیت از شرق و غرب، آیین زرتشتی را کمرنگ نموده بود، زنان ایرانی همچون گذشته دارای حجابپوشیدهای بودهاند.
در این باره چنین میخوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستیندار و یقه راست بودهاست. پیراهن دیگری داشتهاند که روی اولی میپوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمنا یقه باز بودهاست. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»
درجای دیگر آمدهاست: «چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد و ارغوانی و یا سفید بودهاست. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر میافتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها میپوشانیدهاست.»
درکتاب «پارتیان» نیزآمدهاست: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن میکردند، با شنلیکه برافکنده میشد و نیز نقابیداشتند که معمولاً به پس سر میآویختند.»
همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمین خوش رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا ماندهاست که «ساخته مکنه» نام دارد و سدههاست که زنان سنگسری آن را میبافند و میآرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود میبندند، که این خود نمونهٔ کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان میباشد.
در دورهٔ اشکانیان پوشش زنان شامل پیراهن شلوار و در مراسمهای رسمی و مذهبی همراه با شال بلندی بودهاست که نمونههای آن در مجسمههای دورهٔ اشکانیان نمایان است. این مجسمهها بانو اوبال و دخترش را با کلاهی بلند وجواهر نشان همراه با شال بلندی که در پشت آویزان است و گیسوان بافته و جمع سده و پیراهنی دراپه(چیندار به صورت افقی) و شلوار دراپه و جواهرات فراوان نشان میدهد که بسیار یادآور پوشش بانوان هندی است.
در جلد اول ” تاریخ تمدن ” صفحه ۵۵۲ راجع به ایرانیان آمده است : پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در طبقه ی ثروتمند تنزل پیدا کرد . زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند اما در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی شان را فرا گرفت و این امر مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رفت . زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان صحبت کنند .
زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند . در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان به چشم نمی خورد .
پوشش زن مسلمان ایرانی نشان از پویائی هویت فرهنگی است
چنانچه ملاحظه می فرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده تا جایی که حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شدند .
به عقیده ی ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن درباره ی زن حائض اجرا شده که در اتاقی محبوس بوده و همه در مدت عادت زنانگی از او دوری می جسته اند و از معاشرت با او پرهیز داشته اند ، سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است .
اما اینکه می گوید : این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود منظور چیست ؟
آیا مقصود این است که علت رواج حجاب در میان مسلمانان مقرراتی است که درباره ی زن حائض اجرا می شود ؟ همه می دانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد . زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است و همخوابگی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست . ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچ گونه ممنوعیتی ندارد که عملاً مجبور به گوشه نشینی شود و اگر مقصود این است که حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرده باز هم سخن نادرستی است . زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است .
از سخنان دیگر ویل دورانت هردو مطلب فهمیده می شود یعنی هم مدعی است که حجاب به وسیله ی ایرانیان پس از مسلمان شدنشان در میان مسلمانان رواج یافته و هم مدعی است که ترک همخوابگی با زن حائض در حجاب مسلمانان و لا اقل در گوشه گیری آنان موثر بوده است ! ( مسئله حجاب ص ۲۲ و ۲۳ )
کنت گوبینو در کتاب ” سه سال در ایران ” معتقد است که حجاب شدید دوره ی ساسانی در میان ایرانیان باقی ماند . او معتقد است که آنچه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده بلکه مخفی نگه داشتن زن بوده است . او مدعی است که خودسری موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدری بوده که اگر کسی زن زیبایی در خانه داشت نمی گذاشت کسی از وجودش آگاه شود و حتی الامکان او را پنهان می کرد زیرا اگر معلوم می شد که چنین خانم زیبایی در خانه اش است دیگر مالک و احیاناً مالک جان خودش هم نبود .
اما حجاب در اسلام معنای دیگریست. نگاه اسلام به زن نه نگاه کالائی است و نه نگاه تحقیرآمیز و دون پایه، بلکه دید این دین مبین به زن دید معنوی و محبت آمیز و ارزشمنداست. زن در اسلام عنصری قابل احترام است و این موضوع در کلیه متون معتبر دینی به وضوح دیده شده است. در اسلام زن نه تنها محدود نیست بلکه دارای آزادی منطقی است و علاوه بر نقش مهم و حساس همسری و مادری با رعایت کردن برخی احکام می تواند فعالیت اجتماعی و سیاسی و مواردی از این دست را در خارج از محیط منزل انجام دهد. زن مسلمان به هیچ عنوان با حجاب محدود نمی شود بلکه با این پوشش خود را از گزند نگاه های الوده مصون می دارد تا با این کار عفت و آزادگی اش مورد هجمه منفی قرار نگیرد. نمونه های بسیاری از این قبیل بانوان را تاریخ اسلام بسیار به خود دیده است. از حضرت مریم(س) به عنوان مادر یک پیامبر گرفته تا حضرت خدیجه و حضرت زهرا و حضرت زینب(سلام الله علیهما)و بسیاری از این دست مصداق بارز یک زن مسلمان حماسه ساز در تاریخ دین اسلام هستند که نه تنها با حجاب محدود نگشتند بلکه با صلابت و با متانت و وقار به انجام رسالات خویش اهتمام ورزیدند. شخصیت حضرت زهرا(س) در حمایت از ولایت و امام علی(ع) در مدینه با آن کیفیت مطروحه در روایات؛ خطبه های حضرت زینب (س) در کوفه و شام که موجبات زبونی و خارگشتن بنی امیه را فراهم آورد، می توان مواردی از این دست عنوان کرد .پر واضح است در هیچ مکتبی مانند اسلام به مقام والای زن بهای واقعی داده نشده است. با نگاهی به آموزه های تحریف شده دوران قرون وسطی آئین مسیحیت می توان پی برد که به زن با عنوان عنصر گناه می نگریستندو اساسا این موضوع را که حضرت عیسی(ع) فاقد همسر بود را به شیطانی بودن زن نسبت می دادند و همچنین علت لغزش حضرت آدم (ع) در تناول کردن از میوه شجره ممنوعه را وسوسه های همسرش حوا می پندارند در صورتی که اسلام این موضوع را از پایه نادرست می داند و مقدار تقصیر حوا را همان اندازه می داند که حضرت آدم (ع) مرتکب آن عمل شد و موجبات بیرون راندنشان از بهشت را فراهم آورد. با نگاهی گذرا به احکام شرع مبین اسلام پیرامون مقام زن می توان به ارج و منزلت این عنصر ارزشمند در نزد خداوند پی برد.
خواهرم حجاب محدود به زمان و مکان نیست. محدود به اسلام هم نیست. فرهنگی عینیت یافته در بین ایرانیان بوده؛ هست و خواهد بود. حجاب تو محدودیت برایت نمی اورد. بلکه باعث مصونیت تو از نگاه های شهوت بار مردان هوسباز و بیمار دل می شود. چادر مشکی رنگ تو تابلوی “نه” برای نگاه هزاران چشم بیماری است که در مقابل رنگ سیاه چادرت پلک روی پلک میگذارند و تسلیم “نه” قدرتمند تو می شوند. خواهر مسلمان ایرانیم حجاب تو اجر و مزدش بیشتراز جهاد اصغر و اکبر نباشد کمتر نیست. آری حجاب به مانند صدفی می ماند که از گوهر وجودی ات با جان و دل در برابر صدمات و آفات متصور محافظت می نماید و دست دست در ازان به حریم پاکت را کوتاه می کند.
علیرضا مالمیر – کارشناس و نویسنده طنین یاس