تو و این سوگواری جلوهگرانهات
روز پنجشنبه پیامکی برای اهـالی و دوستداران تئاتر، مبنی بر اینکه «به مناسبت در گذشت استاد حمید سمندریان، دوستدارن این هنرمند ساعت۱۹ عصر در تئاتر شهر گرد هم میآیند» ارسال شد. “خانه خشتی”: ارسال این پیامک کوتاه و خبر درگذشت این هنرمند باعث شد تا بسیاری از بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون درتئاتر شهر دورهم […]
روز پنجشنبه پیامکی برای اهـالی و دوستداران تئاتر، مبنی بر اینکه «به مناسبت در گذشت استاد حمید سمندریان، دوستدارن این هنرمند ساعت۱۹ عصر در تئاتر شهر گرد هم میآیند» ارسال شد. “خانه خشتی”: ارسال این پیامک کوتاه و خبر درگذشت این هنرمند باعث شد تا بسیاری از بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون درتئاتر شهر دورهم جمع شوند. چهرههای نام آشنایی که اکثریت آنها بهوسیله مرحوم سمندریان پا به عرصه هنرگذاشته و بعدها چهره شدند. این یک حقیقت است که مرحوم سمندریان استاد بزرگی بود که تأثیر شگرفی در پرورش و معرفی بازیگران این مرزوبوم داشته و تقریباً کلاسهای آموزشی او به نوعی تضمینی برای ستاره شدن خیلی از نابازیگران محسوب میشد. هرچند سمندریان بیشتر در تئاتر فعالیت داشت، اما عرصه نفوذ و فعالیتهای او بسیار بالاترو گستردهتر از صحنه تئاتربود، بهصورتیکه شاگردانش منحصراً به ستارههای اصلی سینما تبدیل شدهاند. پس بیتردید وی را باید نیرویی خارقالعاده و به نوعی پدر سینما و تلویزیون ایران دانست. با این اوصاف آنچه در این گردهمایی و (مراسم سوگواری مرحوم سمندریان) نظرها را به خود جلب کرد، نوع ونحوه عزاداری بعضی از سوپراستارها و برخی هنرمندان معروف سینما وتلویزیون ما بود. درعکسهایی که از گردهمایی هنرمندان تئاتر کشور درمجموعه تئاتر شهر، خبرگزاری مهرمنتشر کرده بود، تصاویر عجیبی به چشم میخورد که شباهت چندانی به عرف عزاداریها نداشت. از جمله، سوت و کف زدن یکی از بازیگران شناخته شده این روزهای سینمای ایران که ظاهراً هم بهعنوان یکی ازلیدرهای مراسم سوگواری مرحوم سمندریان بود. اگریک تماشاچی حرفهای سینمای ایران باشید، حتماً دیدهاید که درمراسم عزاداری فیلمها معمولاً فاصله شدیدی بین عرف جامعه و اهالی سینما دیده میشود؛ به غیر از صدای قرآن عبدالباسط و پخش خرما یا لباس مشکی شباهت چندان دیگری از این مراسم سوگواری با جامعه نمیبینید؛ البته پوشیدن لباس مشکی درفضای سینمایی ایران تابع عرف نیست، بلکه به نوعی تلاش برای مدسازی وخلق رسوم تازه است. استفاده از دستکش و تورمشکی برای خانمها یا عینک دودی برای سوگواران به همراه برخوردهای خشک و بیاحساس قسمتهای معمولی این سکانسها محسوب میشوند. متأسفانه در اینکه سینمای ایران سعی داشته است ارزشهای جامعه را به شکلهای مختلف دوربزند و ارزشهای عده قلیلی را بهعنوان عرف معرفی کند، شکی نیست. پس از دیدن تصاویر عزاداران درگذشت مرحوم سمندریان مسئلهای که به ذهن مبتادر میشود آن است که تابوشکنی هنرمندان سوگوار و رفتارهای متناقضی چون سوت زدن، کف زدن و. . . هرچند عجیب به نظر میرسد، اما حقیقت تلخی است که نشان دهنده ضعف شدید فرهنگی متولیان امر دراین عرصه است. زیرا کسانی که با پول بیت المال بزرگ میشوند تا مرجع و الگوی جوانان ایرانی شوند، خودشان هیچ چیز ازعرف اسلامی برای حرمت قائل شدن متوفیان نمیدانند که حداقل درمراسم تازه متوفی چگونه باشند و چه کارهایی را باید رعایت کنند. ظاهراً عدهای از این فرصت (مراسم سوگواری استاد سمندریان) برای جلوهگری و خودنمایی خود بهره میبرند و فکر میکنند که همه جا باید هنر بازیگری خود را نشان دهند. غافل از اینکه این مکان نه سالن سینماست و نه این مراسم صحنهای از یک فیلم. احتمالاً این عده چون شاگرد استادی چون سمندریان بودن را نشان بزرگی میدانند، سعی میکردند با عزاداری پرآب و رنگتر خود را داغدارتر و بالطبع به استاد نزدیکتر نشان دهند! حال سؤال اینجاست که آیا وزارتخانه ارشاد که مدعی است بازیگران فقط ابزار انتقال پیام هستند، هیچ تلاشی برای پرورش فکری و مذهبی این ابزارآلات فرهنگی نباید بکند؟!
نویسنده: وحید مهری
سمندریان،مراسم ختم،سوت و کف،حامد بهداد