به گزارش خانه خشتی، خطبه «منبریّه» را که می خواندم به عبارتی از مولا امیرالمؤمنین(ع) رسیدم که چراغی شد برای نوشتن این یادداشت؛
«الشاهده ابدانهم و الغائبه عنهم عقولهم»
عبارتی در نکوهش افرادی که بدن هایشان حاضر است ولی عقل هایشان غائب است؛
امروزه و در نظام مقدس ما بسیارند افرادی که مبتلای به این عبارتند، افرادی که در مناصب، جلسات و عرصه های مختلف از لحاظ جسمانی حاضرند و جایگاهی را اشغال کرده اند ولی موقع دفاع از آرمان ها، ارزش ها و حق و عدالت که می شود، براحتی چشم بر حقیقت می بندند، سکوت را بر گشودن زبان –عمداً یا سهواً – ترجیح می دهند تا مبادا جایگاه و اعتبار دنیوی خود را از دست دهند، اینها در اغلب موارد ظاهری اسلامی و انقلابی دارند حال آنکه از اسلام و انقلاب فقط همین ظاهرش را آموخته اند، این گروه از افراد بیش ترین ضربات را بر پیکره ی اسلام و انقلاب وارد می کنند و بیش ترین خون دل ها را به «ولی» می خورانند، ظاهری موجه، کالبدی حاضر در صحنه ولی عقل هایی غائب. بنظر راقم منظور حضرت از عقل های غائب همان بی بصیرتی است یعنی نداشتن قوه تمییز حق و باطل.
این ها در ظاهر نیروهای خودی هستند و از دید عامه مردم افرادی موجه بشمار می آیند از همین بابت است که معرفی ماهیت آنها به مردم، کاری بسیار دشوار است، میزان نفوذپذیری این افراد از ناحیه دشمن هم بسیار زیاد است، خلأ عقلی و بصیرتی و ظاهری موجه همان ویژگی های مطلوب دشمن است برای رسیدن به مقاصدش.
اما گاهی نفوذ به این افراد لازم نیست همین که این افراد یک نقطه تصمیم گیری و تصمیم سازی را اشغال کنند و با ساده لوحی حرفی را بر زبان آورند موردپسند دشمن، کافیست.
باید بسیار مراقب بود که چنین افرادی جایگاه ها را اشغال نکنند حال آن جایگاه مذاکرات «حکمیّت» و آن فرد «ابن قیس» باشد یا مذاکرات امروزی و آن فرد…
هیچ مکان و زمانی در تاریخ از لوس وجود این گروه خطرناک پاک نمی شود حتی همین دانشگاه کوچک ما …
پس باید هوشیار بود و با آگاهی، در ابتدا نسبت به مراقبت از خود سپس دیگران مبادرت ورزیم.