جامع ترین تصویر از حلقه انحرافی
به گزارش خانه خشتی، ما از چه چیزی منحرف شدیم؟ من تا به حالا هر چه فکر کردم متوجه نشدم که از چه چیزی منحرف شدم. این آخرین و جدیدترین پاسخی است که اسفندیار رحیم مشایی به منتقدانش داده است؛ منتقدانی که آقای مشایی و اطرافیانش را “حلقه انحرافی” نامیده اند و بشدت بر این […]
به گزارش خانه خشتی، ما از چه چیزی منحرف شدیم؟ من تا به حالا هر چه فکر کردم متوجه نشدم که از چه چیزی منحرف شدم. این آخرین و جدیدترین پاسخی است که اسفندیار رحیم مشایی به منتقدانش داده است؛ منتقدانی که آقای مشایی و اطرافیانش را “حلقه انحرافی” نامیده اند و بشدت بر این دیدگاه خود پافشاری می کنند.
اما اگر سوال مهندس مشایی از روی صداقت بیان شده باشد، رسم منطق و ادب، دادن پاسخ شایسته به آن است. نگارنده در این یادداشت کوتاه بر آن است که یک برآیند جامع از نقدهای وارد به “حلقه انحرافی” ارائه کند؛ پاسخی که هم ذهن –ظاهرا تاریک- آقای مشایی را روشن کند و هم کسانی که همچنان در “انحراف” بخشی از مدیران ارشد دولت دهم تردید دارند.
پاسخ یک جمله ای سؤال مذکور این است: “حلقه انحرافی از اسلام، خط مستقیم انقلاب اسلامی و قانون اساسی منحرف شده است”. اما چگونه؟
برای ارائه پاسخی جامع و مفصل تر، راهی جز معرفی ویژگی های “حلقه انحرافی” نیست؛ ویژگی هایی که وقتی نسبت آن ها با مبانی اسلام و معیارهای انقلاب و امام راحل(ره) سنجیده می شود، زاویه اش به روشنی آشکار می شود.
اضلاع و زاویه هایی که در ادامه از مختصات حلقه انحرافی ترسیم می شود، همگی بر اظهارات و مواضعی استوار است که از سوی سران این حلقه به صورت آشکارا بیان و یا اتخاذ شده است.
برای سهولت در شناخت ابعاد حلقه مذکور، می توان ویژگی های آن را در سه ساحت تقسیم بندی کرد:
۱٫ سیاست
۲٫ اقتصاد
۳٫ دین و فرهنگ
این عنوان بندی ممکن است بسته به دیدگاه افراد متفاوت باشد؛ مهم محورهایی است که ذیل هر یک از آن ها قرار می گیرد. بهتر است یادآوری شود که برخی از ویژگی های زیر در میان همه گروه های انحرافی مشترک و برخی نیز مختص به حلقه انحرافی مورد بحث است.
سیاست
۱٫ قدرت طلبی: مصادیق این ویژگی را می توان در دخالت های مکرر در اختیارات سایر قوا، انتقاد از محدود بودن اختیارات رئیس جمهور، بی اعتنایی به قوانین بودجه و هزینه کردها و تلاش های نامشروع و هزینه های غیرقانونی برای تصاحب بخشی از کرسی های مجلس شورای اسلامی و دولت بعدی دید.
۲٫ شهرت طلبی: بیان دیدگاههای شاذ و عامه پسند، دیدار و حمایت مالی از چهره های ورزشی و فرهنگی، تخریب چهره های نامحبوب یا مورد انتقاد با اظهارات هیجان انگیز و سفرهای بی محتوا یا کم نتیجه خارجی از نمونه های شهرت طلبی در دولت دهم بود.
۳٫ تحریک احساسات و عواطف مردم علیه ارکان نظام: سران حلقه انحرافی با مانور لفظی بر کلیات موضوعات، طرح شعارهای کلی و عوام پسند، تحریک احساسات با انواع و اقسام ابزارها، نگاه منطقی و عقل گرایانه به مباحث را تنزل و با بازی دادن افکار عمومی خود را پیروز صحنه جلوه می دهند.
۴٫ فرار به جلو با شیوه متهم سازی و تخریب پتک وار شخصیت های حقیقی و حقوقی(بگم بگم) : اگر فردی بخواهد برای تطهیر خود و اطرافیانش، فرافکنی و دیگران را متهم به موضوعی کند، در حالی که انگشت اتهام به سوی خود اوست، بی شک از مسیر صحیح منحرف شده است. مصادیق این ویژگی زشت بارها و بارها در رفتار شخصیت های موردنظر دیده شده که بارزترین و جنجالی ترین آن ها با واکنش صریح رهیر معظم انقلاب مواجه و “غیرقانونی و غیرشرعی” توصیف شد. این شیوه بیشتر با هدف انحراف توجه افکار عمومی به سمت موردنظر جنجال کنندگان صورت گرفته است.
۵٫ بحرانزا و بحرانزی بودن: از دیگر ویژگی های حلقه انحرافی، مسألهسازی آنان برای کشور است. این جریان موجودیت و زیست خود را وامدار ایجاد بحران در عرصههای گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میداند. بر اساس آنچه تاکنون مشاهده شده، تناوب زمانی بحرانهای تولید شده از سوی جریان انحراف در هر یک از این عرصهها، موجب وجود مداوم بحران در ساختار حاکمیت شده است. از عزل ناگهانی مسئولان و وزرای مهم کابینه همچون وزیر اطلاعات گرفته تا اقداماتی مانند نپرداختن ارز دارو و وارد کردن شوک به بازار کالاهای اساسی و سکه و ارز.
۶٫ مطلقانگاشتن خویش و خودمحوری: این ویژگی در همه عرصه های تحت نفوذ و مدیریت حلقه انحرافی دیده شده اما در عرصه سیاست وجهه بارزتری داشت. در طول سال های گذشته و باوجود اشتباهات مکرر و پر هزینه، تقریبا کسی از سران ارشد دولت واژه “عذرخواهی” نشنید. گرچه نخبگان و منتقدان درباره قریب به اتفاق کارهای کارشناسی نشده هشدار دادند اما “خودرایی” اجازه نداد آنان از دیدگاه اشتباه کوتاه بیایند. در موضع گیری ها همواره نظر خویش را مطلق و حق خواندند و طرف مقابل – از منتقد تا مغرض و مخالف و معاند – را باطل خواندند و همه را با یک چوب راندند.
۷٫ طرد نخبگان: یکی از عواقب خودرایی، دورساختن و راندن نخبگان از دولت و کاهش بار علمی و کارشناسی تصمیمات بود؛ امری که هزینه های سنگین اقتصادی و روانی را به مردم و نظام تحمیل کرد. عزل های و طردهای مکرر و بی ثباتی مدیریت از سال ۸۸ به بعد، به واسطه نقش آفرینی حلقه انحرافی اعجاب آور بود.
۸٫ ایده “صلح جهانی“ با مفهومی متضاد با کتاب خدا: ایده و ترویج مفهوم “صلح جهانی” با معنایی متفاوت از دیدگاه قرآنی، از دیگر علائم انحراف فکری این حلقه است و در مقابل این آیه قرار دارد که می فرماید: اشداء علی الکفار رحماء بینهم. “با همه مردم دنیا دوست هستیم، حتی مردم آمریکا و اسرائیل”. این سخن آقای مشایی است که هرچند ابتدا از آن کوتاه آمد(تیرماه ۸۷) اما حدود یک ماه بعد شدیدا از آن دفاع و بر سخنانش پافشاری کرد.
۹٫ نداشتن اعتقاد به ضرورت حاکمیت ولایت مطلقه فقیه در زمان غیبت(نزدیک به ظهور): اگر فردی بخواهد از موقعیت، پست، مقام و عنوان خود در عرصه مدیریت کشور زاویه ایجاد کند و مهندسی مستقلی از رهبری، قانون اساسی، سیره امام(ره) و سیاستهای کلی برای اداره کشور داشته باشد، حتماً وجهی از انحراف را با خود دارد. حلقه انحرافی در جنبه سیاسی و البته اعتقادی، مفهومی از “ولایت” را مطرح میکند که در آن اعتقاد به “ولایت فقیه” و “ولایتپذیری” و ضرورت پیروی از ولی فقیه استنتاج نمیشود.
۱۰٫ قانون گریزی: از وجهه های بارز حلقه انحرافی است که بارها با توجیهاتی عوام پسند، غیرمنطقی و تحریک کننده صورت گرفته است. بی اعتنایی به برخی اصول قانون اساسی، اسناد بالادستی، برنامه های توسعه، مصوبات مجلس و حتی مصوبات خود دولت از نمونه هایی است که در زیر این محور قرار می گیرند.
۱۱٫ بی صداقتی و تناقض در گفتار و عمل: ممکن است این ویژگی با سایر ویژگی ها اشتراکات معنایی داشته باشد اما مصادیق متفاوت و متعددی در فضای واقعی جامعه دارد که محدود به سیاست و اقتصاد هم نمی شود. ده ها و شاید صدها وعده به مردم، نهادهای قانونی و مسئولان مانند ریشه کن کردن بیکاری، گرانی، مشکل مسکن، معضل ازدواج و… مشتی از این خروار است.
۱۲٫ بازخوانی و احیای ادبیات جریان اصلاحات و اپوزیسیون نظام: گرفتن ژست اپوزیسیون با وجود در اختیار داشتن قوه مجریه، طرح موضوعات سیاسی هزینه زا برای نظام – همچون سرکشی به زندان ها – و متهم کردن نهادهای انقلابی مانند سپاه پاسداران و شورای نگهبان از نمونه های قابل اشاره در این باره است. بعد دیگر در بخش “دین و فرهنگ” قرار می گیرد که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
۱۳٫ ادبیات پوپولیستی(عامه پسند) و غیرعلمی: نمونه های آن بی شک از شمار خارج است.
اقتصاد
۱٫ عدالتمحوری با رویکرد مساوات (عدالت توزیعی): همانند مارکسیست ها عدالت را هم معنی “مساوات” معرفی می کنند. توزیع مساوی یارانه. دادن وام آتیه به همه نوزادان، دادن ۲ هکتار زمین به هر خانوار، در اختیار مردم قرار دادن جنگل ها و مراتع، وعده وام ۱۵ میلیونی به همه جوانان و… از نمونه های این ویژگی است.
۲٫ قدرت طلبی اقتصادی و میل به تصاحب کانونهای قدرت: اگر جریانی در حوزه اقتصادی به گونه ای عمل نماید که اموال عمومی در زمینههای ضروری و نیازهای اصلی هزینه نشود یا به درستی مصرف نگردد و در عوض به کارهایی اختصاص یابد که محبوبیتی برای فرد در افکار عمومی دست و پا کند، حتما انحراف از مسیر مستقیم تلقی می شود؛ اتفاقی که برای حلقه انحرافی افتاده است. نقش آفرینی در مواردی همچون فساد موسوم به اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، در اختیار گرفتن مناطق آزاد تجاری با درآمدهای میلیاردی، اعطای مناقصه ها و مزایده های کلان به افراد موردنظر، همایش ها و جشن های میلیاردی بی ثمر یا کم ثمر به حال مردم و… از مصادیق این ویژگی است.
۳٫ ساده زیستی شخصی، اشرافیت مدیریتی: ممکن است رفتار شخصی برخی مسئولان در مقام ساده زیستی و مردمی بودن دور از تجمل و از اشرافیت باشد اما رفتار و منش مدیریتی او هزینه سنگینی و حتی غیرقابل جبرانی را به جامعه تحمیل نماید؛ یعنی اداره کشور با شیوه و الگوی نادرست که ضررش دهها برابر منفعت های آن است. این نیز از مشخصه های حلقه انحراف است که در قالب تشریفات و تجمل ظهور کرده است.
۴٫ اولویت دادن به منافع باندی و بی اعتنایی به معیشت مردم: این حلقه بویژه در سال های اخیر، با اینکه برخورداری از همه امکانات را برای خود مباح دانسته اما گویا به اقتصاد و معیشت مردم و جامعه بی تفاوت است و به بیان عرف “بازار را به حال خود رها کرده است.” بی ثباتی بازار، تغییر هر روزه نرخ اجناس و خدمات و تفاوت قیمت ها از مصادیق آن است.
دین
اکثر مواردی که در این بخش مطرح می شود، برگرفته از ادبیات جریان اصلاحات و اپوزیسیون نظام است که سال ها پیش و درست با همین مختصات بیان شده و البته پاسخ درخور گرفته است.
۱٫ استفاده ابزاری از موضوع مهدویت: تبلیغ و ترویج های نابجا و تحریک ساز درباره موضوع اساسی و مقدس مهدویت از سوی حلقه انحرافی آنقدر آشکار بوده که گویی هدف تبدیل کردن آن به یک “کالای تجاری و تبلیغی” است. مانند طرح موضوع “ظهور صغری”، ادعای نزدیک بودن ظهور امام زمان(عج)، ساخت و تکثیر میلیونی فیلم جنجالی “ظهور نزدیک است”، سردادن شعارهایی سیاسی همچون “زنده باد بهار” به اسم مهدویت، طرح موضوع رجعت هوگو چاوز به همراه امام موعود و…
۲٫ تأکید افراطی بر باستانگرایی و ایرانیت(ناسیونالیسم): طرح ایده مکتب ایرانی و اسلام ایرانی، تاکید بر ایرانی بودن اسلام به عنوان نسخه ای شفابخش و نجات دهنده بشر، اصرار بر طرح ایران پیش از اسلام، پاسداشت سنت ها و جشن های باستانی و رویکرد هیجان انگیز و عامه پسند درباره شخصیت های باستانی مواردی است که در اینجا قابل اشاره هستند.
۳٫ قائل بودن به اسلام بدون روحانیت: بیاعتنایی به مرجعیت دینی، اعتقاد به از بین رفتن مرجعیت اجتماعی روحانیت و طرح اعتقاد اسلام بدون روحانیت، یکی دیگر از نشانههای این حلقه انحرافی است که ریشه چنین اعتقاداتی را در نوع رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اعضای این جریان به وضوح میتوان مشاهده کرد. تیره شدن رابطه دولت با حوزه علمیه و مراجع تقلید از نتایج آن است.
۴٫ تساهل فرهنگی: حلقه انحرافی مطابق موازین حاکم بر گفتمان اصلاحات، مسایل فرهنگی را از حوزهی مسایل عمومی جدا دانسته و خود را ناقد برخی کنترلهای فرهنگی و حامی آزادیهای اباحیگرایانه معرفی میکند و با نزدیک ساختن خود به قشرهایی خاص، الگوی زندگی فرهنگی-اجتماعی آنان را به عنوان نماد فرهنگی به جامعه معرفی مینماید هرچند این امر در لفافه و پوششهای متعدد صورت میگیرد. از جمله مصادیق بارز این واقعیت، طرح موضوع ورود زنان به ورزشگاه ها، مشکل ندانستن بیرون بودن موی زنان، عدم رعایت شئونات اسلامی در برخی محافل رسمی داخلی و خارجی، انتشار دیدگاههای شاذ و حرمتشکنانه در تریبون های رسمی(ویژه نامه خاتون ۱) است. مفهوم عرفی آن می شود: ترویج ابتذال، بدپوششی و آندلسی کردن جامعه.
۵٫ پلورالیسم: پلورالیستها معتقد به تنوع و تکثر ادیان و فِرق هستند و آیین یهود، بودا، مسیح و اسلام و… را همگی “حق و درست” می انگارند. میگویند همه اینها حق را می گویند و اعتقادها و باورهایشان درست است. حال آنکه در اسلام بر این عقیده خط بطلان کشیده می شود، زیرا به عنوان نمونه نمیتوان پذیرفت که خدا هم فرزند دارد(اعتقاد مسیحیت منحرف شده) و هم فرزند ندارد(اعتقاد اسلام)؛ چرا که پذیرش این دو اجتماع نقیضین و عقلا باطل است.
عبارت زیر بخش از سخنرانی آقای رحیم مشایی است: اینکه مسلمانها بگویند کار ما درست است و بقیه اشتباه میگویند، به معنای آن است که ۵/۵ میلیارد انسان را از دایره انسانیت خارج بدانیم.
آقای مشایی می گوید منطقی که بین انسانها فرق بگذارد محکوم به شکست است. در حالیکه خداوند در قرآن بین انسانها فرق میگذارد و آنان را درجه بندی می کند. قرآن در بسیاری از آیات می فرماید کفار جهنمی هستند.
۶٫ انسانمحوری بر مبنای التقاط تفکر اسلامی و اومانیسم: تاکید و اصرار بسیار بر واژه و مفهوم انسان. سرکرده این جریان می گوید، “با خلق انسان، خدا معنا پیدا می کند.” حال اینکه خدا واجب الوجود و بینیاز مطلق است.
آنان همچنین از “آفریدگار و خالق بودن” انسان سخن می گویند. اما واقعیت این است که انسان خالق نیست، بلکه کاشف است. یعنی ممکن است به آنچه که خدا خلق کرده دست یابد و آن را کشف کند، اما کشف کردن به معنای خلق کردن نیست. به تعبیر دیگر کار انسان مونتاژ است. انسان از “هیچ”، نمی تواند چیزی خلق کند.
۷٫ سکولاریسم (دنیاگرایی): ویژگی های مذکور خود به خود دنیا را از مبدا(توحید) و معاد منقطع و انسان را محور همه هستی می کند. آن زمان است که دنیا با مرکزیت انسان و خواسته هایش تعریف می شوند. آن وقت بیداری اسلامی(متصل به مبدا و معاد) جای خود را به بیداری انسانی(با تاکید بر جایگاه انسانِ جدای از دین) می دهد. یک وجهه بارز دیگر سکولاریسم هم در عرصه سیاست است که دین و معنویت را از سیاست(دنیا) تفکیک می کند.
۸٫ عرفانگرایی کاذب، معناگرایی خرافهآمیز: توسل به سحر و جادو.
عباس یعقوبی، رمال و جادوگر سیاسی در بحبوحه داغ شدن همین موضوع دستگیر شد و هنوز هم در زندان است. او رابطه نزدیکی با حلقه انحراف داشت. البته او پیش تر هم با شخصیت های اجرایی دیگری هم پیاله بوده است.
در عرفان های نوظهور تاکید می شود که از شریعت دوری کنید و در عوض به سراغ طریقت بروید؛ راه سعادت ارتباط مستقیم با امام زمان است!
۹٫ عدم رعایت تقوا و ادب رفتاری و گفتار: تحقیر، توهین و اتهام زنی به شخصیت های حقیقی و حقوقی با ادبیات زشت و دون شأن مسئولان جامعه، بارزترین نمونه این ویژگی است.
۱۰٫ زیر سوال بردن مدیریت الهی انبیا: مانند سخنان آقای مشایی درباره مدیریت حضرت نوح.
نکته: حلقه انحرافی مورد بحث تا زمانی خطرناک است که به قدرت و ثروث دسترسی داشته باشد زیرا این حلقه هیچ ریشه ای در جامعه ندارد و قطع دستان آن از قدرت و اموال بیت المال، به معنی مرگ آن نیز هست.
عادل پاکدل
منبع:ایلام فردا