گفتگو با بنیانگذار آموزش و پروراندن استعداد موسیقی در رفسنجان
محمودرضا تقیپور متولد ۱۳۳۶ از رفسنجان پیشکسوت و در واقع بنیانگذار آموزش و پروراندن استعدادها در رفسنجان است؛ و در واقع بسیاری از کسانی که امروز در عرصه موسیقی رفسنجان حرفی برای گفتن دارند همگی از شاگردان ایشان بوده اند.
به گزارش “خانه خشتی“، محمودرضا تقیپور متولد ۱۳۳۶ از رفسنجان پیشکسوت و در واقع بنیانگزار آموزش و پروراندن استعدادها در رفسنجان است؛ و در واقع بسیاری از کسانی که امروز در عرصه موسیقی رفسنجان حرفی برای گفتن دارند همگی از شاگردان ایشان بوده اند؛ کسانی چون علی ایشانی (مؤسس آموزشگاه آزاد موسیقی ملودی)، سعید مشرفشاه (مؤسس آموزشگاه آزاد موسیقی هزاردستان)، مجید محیط تحصیل کرده دانشگاهی در این رشته و …
همچنین همسر و فرزندان ایشان هم، همگی در این عرصه فعالیت پررنگ دارند؛ بخصوص سمیرا و مجتبی تقی پور که همچون پدر، پا را از علاقه فراتر گذاشته اند و حرفه ای تر در این زمینه فعالیت می کنند و به چهره ای نام آشنا در این عرصه تبدیل شده اند.
*آقای تقی پور یادتان هست اولین بار کی و چگونه به موسیقی علاقهمند شدید؟
بله دقیقا خاطرم هست، سال چهل و نه بود که تعدادی از اقوام از تهران به منزلمان آمدند که به همراه خود ساز ملودیکا داشتند، من آن موقع تنها سیزده سال داشتم و برای اولین بار بود که یک ساز را از نزدیک میدیدم وصدایش را میشنیدم و آنقدر شیفته شدم که در همان زمان محدود که در منزلمان حضور داشتند؛ دو آهنگ را بهصورت آوایی آموختم.
*پس از آن چه شد؟
آن زمان در رفسنجان که تنها یک شهرستان کوچکی بود هیچ مدرس و آموزشگاه و … نبود؛ بنابراین نتوانستم چندان جدی آن را دنبال کنم؛ اما چند سال بعد کرمان از آقای حکمت پیغمبرزاده دعوت به عمل آورد مبنی بر راهاندازی یک گروه موسیقی و ایشان، من و جمعی دیگر از دوستان را معرفی کردند؛ و زیر نظر اساتیدی چون آقای مَمی زاده، باقری، دژاکام و… به صورت ناپیوسته ساز آموختیم؛ و با شروع انقلاب اسلامی این کلاسها به کل تعطیل شد.
*چه زمان دوباره ساز در دست گرفتید و آموزش موسیقی را آغاز کردید؟
سال شصت و یک با یک گروه موزیک در تکیه حسینیهی علی آباد، باز آغاز بهکار کردم و درست یک سال بعد در اداره آموزش و پرورش تحت عنوان گروه تربیتی کلاسهای سرود تشکیل دادم که بعد ها با این گروها در مسابقات استانی و کشوری شرکت میکردیم و لازم است بگویم در این بین تقریباً هر سال موفق میشدیم رتبه اول مسابقات استانی(ده سال) وکشوری(پنج سال) را از آن خود کنیم. البته در این بین گاهی هم با صدا و سیما همکاری داشتیم و سرودهایی را برایشان اجرا میکردیم. باید بگویم آنقدر علاقه بچه ها زیاد بود و با اشتیاق و پشتکارعمل میکردند که میتوانم به جرأت بگویم اگر ادامه پیدا میکرد، مطمعناً همگی آنها موزیسینهای خوبی میشدند؛ هرچند که همان طور که میدانید تعدادی از آنها ادامه دادند و در این عرصه خوش درخشیده اند.
*آنها را تنها برای سرود آماده می کردید یا نوازندگی هم یادشان میدادید؟
در واقع آهنگسازی گروه با خودم بود اما نواختن را هم به آنها میآموختم؛ باید اضافه کنم با اینکه ساز تخصصیام قره نی بود اما بخاطر آهنگسازی گروه تقریبا اکثر سازها را آموختم.
*آهنگسازی سختتر است یا نوازندگی؟
اگر استعداد و طبع لازم را داشته باشید آهنگسازی
*چطور آیا میشود آهنگساز یا نوازنده خوبی شد؟
اول استعداد و علاقه میخواهد و بعد پشتکار؛ و البته در این بین استاد خوب و ساز مناسب هم میتواند تأثیرگذار باشد. مثلا خرید سازهای چینی بیکیفیت بسیار به کار یک نوازنده ضربه میزند زیرا علاوه بر آنکه ساز صدای مناسب را ندارد؛ ممکن است وسط کار به راحتی خراب شود و نوازنده را دلسرد کند طوری که از ادامه باز بماند.
*چقدر موافق نوآوری در سازها هستید؟
شاید در برگزاری ارکسترها این کار لازم بوده و انجام شده است اما بنظر من هنوز امتحان خودش را پس نداده و نمیشود نظر قاطعای بر این مهم داد؛ اما همگام شدن موسیقی سنتی با سایر موسیقیهای ملل دیگراین نیاز را ایجاد کرده است.
*نظرتان درباره تلفیق موسیقی چیست؟
سبک موسیقی پاپ به خودش اجازه میدهد که هر چیزی را در خودش جا بدهد اما در موسیقی سنتی نمیتوان هر سازی را وارد کرد.
*چیره دستترین نوازنده و آهنگساز از دید شما کیست؟
چیرهدست که زیاد داریم اما من کارهای شاهکار بینش پژوه و حسین علیزاده را بسیار میپسندم و البته شجریان عزیز که بسیار خوشحالم که پسرش نیز توانسته جا پای پدر بگذارد و جایگزین مناسبی برای ایشان در آینده باشد.
*با وجود اینکه امکانات، کلاسها و… در عرصه موسیقی زیاد شده است اما متأسفانه خروجیها آنطور که باید نیستند؛ فکر میکنید علت چیست؟
شاید به این خاطر است که آن همدلی و صمیمیت که باید بین دوستان باشد، نیست ودیگر علاقهی چندانی به کار گروهی از خود نشان نمیدهند و تمایل به فردی کار کردن بیشتر شده است؛ وهمه به دنبال این هستند که خود را مطرح کنند و حتی ممکن است از هم پله بسازند برای ترقی خود… البته بعضی از مدرسین موسیقی هم دیگر مثل سابق دلسوزانه کار نمیکنند.
*از آنچه تا کنون انجام دادهاید راضی هستید؟
بله، بنا برعلاقه خودم پا به عرصه موسیقی گذاشتم وبا اینکه در آن زمان نگاه مثبتی به موسیقی نمیشد و مکان مناسبی برای اجرا نداشتیم و از سوی ارگان خاصی هم حمایت نمیشدیم اما من از راهی که رفته ام بسیار راضی هستم؛ البته باید بگویم همسرم همواره یار و همراه من بوده است و همین علاقه را به فرزندانمان نیز منتقل کرده تا آنها هم بتوانند ادامه رو راه پدر باشند.
*همسرتان هم موسیقی کار می کنند؟
همسرم خانم فاطمه بمینژاد در واقع معلم ابتدایی بودند و در تمام سالهای فعالیتشان آنچه را که باید سر کلاس به شاگردانش بیاموزند با موسیقی و به قولی آهنگین میآموختند. و البته ایشان سه سال در تهران آموزش هنرهای ابتدایی را گذراندند تا بتوانند برای معلمین اینجا تدریس کنند و طرح تربیت شنوایی را در دبستان ها پیاده کنند که در واقع هدف آن طرح، آشنایی با وسایل موسیقی و زیبا دیدن و… بود که متأسفانه به دلایلی به خوبی اجراء نشد و در نهایت متوقف گردید.
*کمی هم از فرزندانتان بگویید؟
سه دختر و یک پسر دارم که همگی آنها موسیقی کار می کنند که در این بین مجتبی پسرم حرفه ایتر آن را دنبال کرده و در حال حاضر در تهران در همه زمینههای موسیقی از جمله خوانندگی، آهنگسازی، تنظیم و… فعالیت می کند؛ سمیرا دخترم نیز در اینجا سرپرست گروه »ماهورا« است و تقریبا هر ساله در جشنواره ها رتبه میآورد.
*سخن پایانی؟
تشکر میکنم از اساتید و پیشکسوتانم آقایان محمد مقدسی در اصفهان، ناصر فلاحیان و سید محمد میرزمانی در تهران و مرحوم علی نادرزاده و حکمت پیغمبرزاده در رفسنجان و عزیزان دیگر که در محضرشان کسب فیض کردم.
و تقاضا دارم که بعضی از دوستان و مسئولینی که در این عرصه فعالیت می کنند؛ موانع را کم کنند و اجازه دهند فعالیتهای موسیقی انجام شود، نه فقط برای ارج نهادن به کار کسانی که در این زمینه فعالیت میکنند ومیخواهند دیده شوند بلکه بخاطر اینکه مردممان به شادی نیاز دارند.
با تشکر از همکاری آقای مجید محیط که ما را در این مصاحبه همراهی کردند.
گفتگو: بهناز حسینی نوه