یادداشت/
من خبرنگارم و از مخاطبانم پوزش می خواهم
نمد فروشی هر روز صبح که بر سر کار حاضر می شد، اولین کاری که می کرد، زدن یک دست کتک مفصل به شاگرد مغازه بود. شاگرد بی نوا و غافل از همه جا، بعد از آن که کتک را می خورد با گریه و زاری می گفت: چرا مرا می زنی ارباب؟ و ارباب می گفت: می زنم تا حواست باشد تا مبادا این نمدها را دزد ببرد